اولین عروسی رفتن آیلین
دختر گلم! متاسفانه تا حالا قسمت نشده بود ببریمت عروسی و به همین خاطر وقتی عروسی سپیده جون دعوت شدیم، طوری برنامه ریزی کردیم که بتونیم بریم خوی و توی این مراسم شرکت کنیم. شب عروسی اولش یکم از زیاد بودن سر و صدا ناراحت بودی ولی بعدش از دیدن عروس خانم ذوق کردی و تا آخر شب خوشحال بودی. روز بعد از عروسی هم با خاله پروانه یه تولد خیلی مجلل رفتی و کلی بهت خوش گذشته بود. خوشبختانه این چند روزی که خوی بودیم هر روز عصرا، یه نم بارون میزد و هوا رو خیلی مطبوع میکرد و نمیدونی باغ رفتن توی اون هوا چه حالی میداد. ضمنا من عاشق این ژست گرفتنتم. ب...